loader-img
loader-img-2

ساعت شوم نوشته گابریل گارسیا مارکز انتشارات نگاه

5 / -
like like
like like

معرّفی کتاب ساعت شوم:

- سال انتشار کتاب ساعت شوم:

سومین رمان مارکز به نام ساعت شوم (به اسپانیایی La mala hora) در سال 1962 منتشر شد.

 

خلاصه‌ای از داستان ساعت شوم:

در ساعت شوم گابریل گارسیا مارکز داستانی فراموش‌نشدنی درباره خشونت جمعی می‌سازد. ساعت شوم دهقانان برای مردم فرارسیده است، ساعت بدبختی. منطقه پس از یک جنگ داخلی "آرام" شده است. محافظه‌کاران که مخالفان لیبرال خود را ظالمانه و بی‌رحمانه آزار و اذیت می‌کنند، پیروز شده‌اند. در سپیده‌دم یک روز صبح، درحالی‌که پدر آنجل در حال آماده شدن برای برگزاری مراسم عشای ربانی است، صدای شلیک گلوله در شهر به صدا درمی‌آید؛ یک تاجر گاو که با پوستری که بر درب خانه‌اش نصب‌شده، و درباره خیانت همسرش هشدار داده ، او را کشته است.
این پوسترهای گمنامی که به درب خانه‌ها چسبانده می‌شود اعلامیه‌های سیاسی نیستند، بلکه تقبیح ساده زندگی خصوصی شهروندان است. این پوسترها چیزی را که از قبل معلوم بوده،شایعات قدیمی که فریاد زده نمی‌شده است را، علنی می‌کنند و خشونت زیربنایی زیر نوری تند، غلیظ، خسته و چسبناک، در مجموعه‌ای از صحنه‌های زنجیرشده با زیبایی فراموش‌نشدنی منفجر می‌شود، شهر وارد حکومت‌نظامی می‌شود...

 

بخش‌هایی از کتاب:

جمعیت پراکنده شد. شهردار، بی‌آنکه سِزار مونتِرو را وادارد بارانی‌اش را دربیاورد، همه‌جایش را وارسی کرد. چهار فشنگ در جیب پیراهن و یک چاقوی ضامن‌دار دسته شاخی در جیب پشت شلوارش یافت و از جیب دیگرش یک دفتر یادداشت، یک جاکلیدی با سه کلید و چهار اسکناس صد پزویی بیرون آورد. سزار مونترو، با دست‌های گشاده، بی‌آنکه مقاومت کند، گذاشت تا شهردار همه‌جایش را بکاود و حرکاتش تنها در جهت آسان کردن کار او بود. شهردار کارش را که تمام کرد دو پلیس را صدا زد، چیزها را به آن‌ها داد و سزار مونترو را در اختیارشان گذاشت.

آمرانه گفت: «ببرینش طبقه دوم شهرداری. مسئولیتش با شماست.»

سزار مونترو بارانی‌اش را درآورد، به دست یکی از پلیس‌ها داد و در میان آن دو، بی‌اعتنا به باران و بهت‌زدگی جمعیت میدان، به راه افتاد. شهردار متفکرانه او را، که دور می‌شد. تماشا می‌کرد. سپس رو به جمعیت کرد و دستش را، مانند کسی که بخواهد مرغ‌ها را بتازاند، حرکت دادوفریاد زد:

«پر و پخش بشین.»

سپس چهره‌اش را، که با دستِ بدون آستین خشک می‌کرد. از میدان گذشت و وارد خانه پاستور شد.

مادر پاستور روی یک صندلی ازحال‌رفته بود. زن‌ها دوره‌اش کرده بودند و باپشتکار سرسختانه‌ای او را باد می‌زدند. شهردار زنی را کنار کشید و گفت: «ببرینش بیرون هوا بخوره.»

زن رو به او کرد و گفت: «الآن از کلیسا برگشته.»

شهردار گفت:«خیلی خوب، پس دورشو خلوت کنین نفس بکشه.»

پاستور در ایوان، کنار کبوترخان، دمر روی بستری از پرهای خونین دیده می‌شد. بوی فضله کبوتر همه‌جا را پرکرده بود. چندین مرد داشتند جسد را از جا بلند می‌کردند که شهردار در قاب در ظاهر شد.

گفت:«برین عقب.»

مردها جسد را سر جایش، در میان‌پرها، به حال اول گذاشتند و بی‌آنکه حرفی بزنند عقب رفتند. شهردار جسد را وارسی کرد و به پشت خواباند. پرهای کوچک در همه جای جسد دیده می‌شد. در اطراف کمر، بر خونی که هنوز گرم و زنده بود، پرهای بیشتری چسبیده بود. شهردار پرها را با دست کنار زد. پیراهنش پاره شده بود و سگک کمربند شکسته بود. شهردار امعاواحشا را از زیر پیراهن دید. از جای زخم دیگر خونی نمی‌آمد.

یکی از مردها گفت: «تفنگ ببرکشی بوده.»

شهردار از جا بلند شد. همان‌طور که چشم به جسد دوخته بود، پرهای خونین دستش را با لبه کبوترخان پاک کرد. سپس دستش را به جلو شلوار پیژامه‌اش مالید و به آن‌ها گفت:

«از جا تکونش ندین.»

یکی از مردها گفت: «پس بذاریم همین‌طور درازکش افتاده باشه؟»

شهردار گفت: «اول باید جواز دفن صادر کرد.»

صدای شیون زن‌ها از درون خانه به هوا رفت. شهردار از میان سروصداها و بوهای خفه‌کننده که کم‌کم داشت اتاق را پر می‌کرد، راهش را گشود. در کنار در رو به خیابان با پدر آنخل سینه‌به‌سینه شد.

کشیش با پریشانی خاطر بلند گفت: «مرده؟»

شهردار پاسخ داد: «دیگه روحش به آسمون هفتم رسیده.»

در خانه‌های اطراف میدان بازشده بود. باران بندآمده بود اما ابرها، بی‌آنکه شعاعی از نور خورشید از لابه‌لایشان پیدا باشد، بر بالای بام‌ها درحرکت بودند.

 

معرّفی گابریل گارسیا مارکز:

گابریل گارسیا مارکز در کشور کلمبیا در دهکده آرکاتاکا در منطقه سانتامارا در 6 مارس سال 1927 میلادی به دنیا آمد. تولد او همزمان است با اعتصاب مشهور کارگران کشتزار‌های موز. همان رویدادی که سال‌ها بعد در رمان «صد سال تنهایی» مارکز آن را به تصویر کشید اما...

معرّفی گابریل گارسیا مارکز و مشاهده‌ی تمام کتاب‌ها

 

ترجمه‌های فارسی از رمان «ساعت شوم»:

  1. ساعت شوم، ترجمه احمد گلشیری، نشر نگاه،شابک:     9789643510633
  2. ساعت نحس، ترجمه کاوه میر عباسی، نشر کتاب‌سرای نیک، شابک: 9786226977081
  3. ساعت شوم، ترجمه کیومرث پارسای، نشر آریابان، شابک: 9789647196383
  4. ساعت شوم، ترجمه ندا حمیدی زاده، نشر آتیسا، شابک:9786222890933

 

کتاب‌های صوتی و الکترونیکی از ساعت شوم:

- مشخصات کتاب‌های صوتی این اثر:

1.نام کتاب    کتاب صوتی ساعت شوم

  • نویسنده    گابریل گارسیا مارکز
  • مترجم    احمد گلشیری
  • گوینده    تایماز رضوانی
  • ناشر چاپی    انتشارات نگاه
  • ناشر صوتی    نشر ماه آوا
  • سال انتشار    1400
  • فرمت کتاب    MP3
  • مدت    7 ساعت و 21 دقیقه
  • زبان    فارسی
  • موضوع کتاب    کتاب صوتی داستان و رمان خارجی

 

- مشخصات کتاب‌های الکترونیکی این اثر:

1.بر اساس نسخه‌ی چاپی نشر کتاب‌سرای نیک.
2.بر اساس نسخه‌ی چاپی نشر نگاه.

3. کتاب ساعت نحس

  • نویسنده: گابریل گارسیا مارکز
  • مترجم: کاوه میر عباسی
  • نشر جیحون

 

 

تهیه و تنظیم:
واحد محتوا ویستور
عسل ریحانی

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "ساعت شوم" می نویسد