loader-img
loader-img-2

پسری که اسب آتیلا را ربود نوشته ایبان رپیلا انتشارات نگاه

5 / -
like like
like like
برای آدمهایی که شیفته ی شورشتند و از بی تفاوتی در برابر هشدارهای روح نقادشان عاجر، اسارت طولانی مدت کارگر نمی افتد، شورشگر را چندین سال در قفسی محبوس کن یا از آن می گریزد بابا زبردستی تمام و یا با کمک خرت و پرت های دم دستش خودش را می کشد و یا وقت گذشتن از میله های آهنین بر اثر تکه پاره شدن بدنش می میرد. مشکل اصلی اما طبیعت رایای این عصیانگران است؛ طبیعتی که در بطن آگاهی بشر جا خوش کرده: یکیشان که می میرد . دو تای دیگر جای خالی اش را پر می کنند. تصور کن بتوانم کلید همه ی سلول ها را بسازم. تصور کن بسالیان سال در انتظار بمانیم، سالیان متمادی و سپس آن گاه که جهان به پنهان کردن این آدمها پشت میله ها خو کرده، آن گاه که سنت و راحت طلبی به تمامی محذوفین، تمامی استمدیدگان، تمامی محبوسین حقه شده و آنان را بدل کرده به محصول یک نظام اجتماعی ذخیره سازی همگانی، به نسلی از حیوانات خانگی، بهزادی از مبلمان و مومیایی های آن زمان و فقط و فقط آن زمان آزادشان خواهیم کرد. » دست آخرمی گوید: «برادر جان و جهان از آن ما خواهد بود.» پسری که اسب آتیلا را ربود دومین رمان ایبان ربیلا نویسندهی معاصر اسپانیایی است. او پس از کتاب اولش یک کمدی پلید به اینکه به سراغ روایتی استعاری از دو برادر به نامهای کوچک و بزرگ رفته که در چاه ویلی گرفتار شده اند و از هر آن جه دور و برشان هست تغذیه میکنند تا در کشاکش برای بقاء با جنون بجنگند و تسلیم تاریکی نشوند.

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "پسری که اسب آتیلا را ربود" می نویسد