loader-img
loader-img-2

مترو نوشته هاروکی موراکامی انتشارات نگاه

5 / -
like like
like like

معرّفی کتاب مترو:

- سال انتشار مترو:

مترو (به ژاپنیアンダーグラウンド) کتابی غیرداستانی است از رمان‌نویس ژاپنی هاروکی موراکامی که قسمت اول آن  در سال 1997 و قسمت دوم آن در سال 1998 منتشر شد. نسخه‌ی انگلیسی آن در سال 2000 منتشر شد.

 

سبک کتاب مترو:

مترو اثری است در که دسته‌ی «ادبیات روزنامه‌نگاری» جای می‌گیرد، این کتاب ابتدا به‌عنوان مجموعه‌ای از مصاحبه‌های جداگانه منتشر شد که موراکامی با 60 قربانی حملات انجام داده بود و توضیحاتی در مورد نحوه انجام حملات، همراه با مقاله‌اش، «کابوس کور: ما ژاپنی ها به کجا می رویم؟" در سال 2000، یک ترجمه انگلیسی از کتاب منتشر شد که شامل مصاحبه با 8 عضو اوم بود.
این کتاب در ابتدا در ژاپن بدون مصاحبه اعضای اوم منتشر شد.

 

خلاصه‌ای از داستان مترو:

این کتاب درباره حمله با گاز سارین توسط فرقه اوم شینریکیو به متروی توکیو در سال1995 است و از مجموعه‌ای از مصاحبه‌ها با افرادی تشکیل شده است که تحت تأثیر حملات قرار گرفته‌اند و همچنین شامل مصاحبه‌هایی با اعضای اوم ، فرقه مذهبی مسئول حملات است. موراکامی امیدوار بود که از طریق این مصاحبه‌ها بتواند جنبه‌ای از حملاتی را که رسانه‌های پرهیاهوی ژاپنی نادیده گرفته بودند، به تصویر بکشد - شیوه‌ای که بر شهروندان عادی تأثیر گذاشته بود.انجام مصاحبه‌ها در حدود یک سال زمان برد که از ژانویه 1996 شروع شد و در دسامبر همان سال به پایان رسید.

مصاحبه‌ها بسیاری از جنبه های جذاب روان ژاپنی را برجسته می‌کند. کار برای اکثر مصاحبه شوندگان اگر نگوییم محوری، اولویت بالایی داشت. انزوا، فردگرایی و فقدان ارتباط نیز مضامین قوی بودند که در بسیاری از گزارش‌های حملات رایج بود. بسیاری از مصاحبه شوندگان از مادی گرایی در جامعه ژاپن و رسانه های پر شور و همچنین ناکارآمدی سیستم واکنش اضطراری در مقابله با حمله ابراز ناامیدی کردند.

این کتاب همچنین شامل مقاله شخصی موراکامی در مورد حملات، "کابوس کور: ما ژاپنی ها به کجا می‌رویم؟" است .در این مقاله، او از شکست ژاپنی‌ها در عبرت گرفتن از حملات انتقاد می‌کند و می‌گوید آنها ترجیح می‌دهند آن را به‌عنوان اقدام افراطی گروهی از دیوانه‌ها بدانند تا اینکه علل واقعی را تحلیل کند و از وقوع حوادث مشابه در آینده جلوگیری کنند.

 

بخش‌هایی از کتاب:

باید این را درک کنیم که بیشتر مردمی که به عضویت فرقه‌ها درمی‌آیند، غیرطبیعی نیستند؛ محروم نیستند؛ عجیب‌وغریب نیستند. آدم‌هایی‌اند که زندگی‌های متوسط دارند (و شاید از بیرون زندگی‌های بالاتر از حد متوسط)، که در محلۀ من زندگی می‌کنند. و در محلۀ شما. شاید کمی زیادی در مورد مسائل فکر می‌کنند. شاید دردی دارند که در خود نهفته‌اند. نمی‌توانند احساسات‌شان زیاد خوب به دیگران نشان بدهند و به‌شکلی در رنج‌اند. نمی‌توانند برای بیان خود وسیلۀ مناسبی پیدا کنند و بین احساس غرور و بی‌کفایتی سرگردان‌اند. آن فرد به راحتی می‌تواند من باشم. می‌توانید شما باشید.

شما بخشی از خود را به کسی (یا چیزی) ارائه نداده‌اید تا در مقابل «روایتی» تحویل بگیرید؟ ما بخشی از شخصیت‌مان را به سیستم یا نظم بزرگ‌تری نسپرده‌ایم؟ اگر اینطور است، آن سیستم در مرحله‌ای از ما نوعی «دیوانگی» درخواست نکرده؟ روایتی که شما تملک کرده‌اید، واقعاً و به‌راستی از آن شماست؟ رؤیاهای شما واقعاً رؤیاهای شماست؟ امکان ندارد به بینش فرد دیگری تعلق داشته باشند که دیر یا زود بتواند به کابوس تبدیل شود؟

آدم‌های دنیا برای رستگاری به مذهب پناه می‌برند. اما وقتی مذهب آزار بدهد و معلول کند، برای رستگاری به کجا باید پناه ببرند؟

 

معرّفی هاروکی موراکامی:

هاروکی موراکامی متولد کیوتو در کشور ژاپن در سال 1949 میلادی است. پدر و مادر موراکامی هر دو استاد ادبیات ژاپنی بودند و در خانه پایبند سرسخت رسوم ژاپنی بودند. در دوران کودکی و نوجوانی آثار نویسندگان ژاپنی زیادی را مطالعه نکرده بود اما...

معرّفی هاروکی موراکامی و مشاهده‌ی تمام کتاب‌ها

 

موراکامی در مورد کتاب مترو چه می‌گوید:

موراکامی در مقدمه کتاب انگیزه خود را از نوشتن آن بیان می‌کند:

رسانه‌های ژاپنی ما را با نمایه‌های بسیار عمیق از عاملان فرقه اوم بمباران کرده بودند - «حمله‌کنندگان» - که چنان روایتی شیک و اغواکننده را شکل می‌دادند که یک شهروند عادی - «قربانی» - یک فکر بعدی بود... به همین دلیل است که من می خواستم، در صورت امکان، از هر فرمولی دور شوم. تشخیص اینکه هر فردی در مترو آن روز صبح یک چهره، یک زندگی، یک خانواده، امیدها و ترس‌ها، تضادها و دوراهی‌ها دارد - و همه این عوامل در درام جای دارند...

به‌علاوه، تصور می‌کردم که باید تصویری واقعی از همه بازماندگان ببینیم، خواه به شدت آسیب دیده‌اند یا نه، تا بتوانیم کل حادثه را بهتر درک کنیم.

 

روش انجام مصاحبه‌ها در کتاب مترو:

مصاحبه ها در کتاب مترو در سراسر سال 1996 انجام شد. آنها روی نوارضبط شده، بعد از آن رونویسی و سپس ویرایش شدند. سپس پیش‌نویس مصاحبه‌ها قبل از انتشار برای مصاحبه‌شوندگان فرستاده شد تا آن را بررسی کنند و به آن‌ها اجازه داده شد هر قسمتی را که نمی‌خواهند منتشر شود، حذف کنند.

در شروع هر مصاحبه، موراکامی سوالاتی کلی در مورد زندگی سوژه می پرسید و به او اجازه می داد تصویر پس زمینه ای از آنها بسازد که قبل از هر مصاحبه گنجانده شده است. او این کار را انجام داد تا «به هر مصاحبه‌شونده یک «چهره» و یک شخصیت واقعی بدهد، بنابراین از ایجاد «مجموعه‌ای از صداهای بی‌جسم» اجتناب کرد. مصاحبه‌های او با قربانیان از نظر سبکی شبیه به مصاحبه‌های استودز ترکل در نظر گرفته شده است ، تأثیری که موراکامی همراه با باب گرین روزنامه‌نگار به آن اذعان دارد. مصاحبه‌های او با اعضای فرقه‌ی اوم عمداً جنگنده‌تر است.

موراکامی کتاب  را با مقاله "کابوس کور: ما ژاپنی ها به کجا می رویم؟" به پایان می رساند. این مقاله در درجه اول انتقادی است از واکنش ژاپنی ها به حملات گازی، نه تنها از نظر اقدامات انجام شده، بلکه از نظر ذهنیتی که اکثر ژاپنی ها پس از حمله اتخاذ کردند. او خاطرنشان می کند که بحثی وجود دارد که توسط رسانه ها مطرح شد و مردم ژاپن آن را به راحتی پذیرفتند و حملات را به عنوان موضوعی "خوب" در مقابل "شر"، "عقل" در مقابل "دیوانگی"، "ما" در برابر "جنون آنها" مطرح کردند. با در نظر گرفتن حملات گاز سارین به عنوان "جنایتی شدید و استثنایی که توسط یک دیوانه منزوی انجام شده است" برای شهروندان ژاپنی آسان بود که از رویارویی با واقعیت‌های تاریک‌تر (که موراکامی از آن به عنوان «زیرزمین» یاد می‌کند، و لایه عمیق‌تری از معنا را به عنوان کتاب می‌افزاید) جامعه ژاپن و خود اجتناب کنند.

موراکامی در طول انجام مصاحبه‌های خود مشاهده کرد که "به نظر می‌رسد اکثر ژاپنی‌ها آماده‌اند تا کل حادثه را در صندوقی با برچسب چیزهای تمام‌شده و انجام شده جمع کنند. به ویژه، موراکامی از سیستم مدیریت بحران ژاپن به عنوان "سیتمی نامنظم و به شدت ناکافی" انتقاد می‌کند. او همچنین نگران است که عدم شفافیت دولت در مورد شکست‌های خود ممکن است منجر به تکرار اشتباهات گذشته شود. موراکامی همچنین یکی از عواملی که منجر به این حملات شد را مورد بحث قرار می‌دهد - واگذاری مسئولیت شخصی توسط اعضای فرقه به رهبر اوم ، شوکو آسهارا .- با این حال، او خاطرنشان می‌کند که شاید همه، از جمله خودش، این کار را تا حدی انجام می‌دهند و "روایت" دیگری را می پذیرند نه اینکه مسئولیت خلق روایت خود را بر عهده بگیرند.

 

درون‌مایه کتاب مترو:

در حالی که این کتاب از روایت‌هایی از افراد با پیشینه‌های بسیار متفاوت تشکیل شده است، داستان‌ها مضامین مشترکی دارند و با هم، بسیاری از جنبه‌های جذاب روان ژاپنی و ارزش‌های جامعه ژاپن را به‌عنوان یک کل آشکار می‌کنند. به طور خاص، آنها بینشی از سبک زندگی و ذهنیت مسافران ژاپنی ارائه می‌دهند (از آنجایی که حملات در صبح رخ داد، تقریباً همه مصاحبه شوندگان در هنگام رفت و آمد صبحگاهی خود در مترو گرفتار شدند).

یکی از برجسته‌ترین موضوعات، ارزش و اهمیتی بود که مصاحبه شوندگان برای شغل خود قائل بودند. به نظر می‌رسید اضافه کاری برای مصاحبه شوندگان عادی باشد - بسیاری از آنها از زود بیدار شدن صحبت می کردند تا بتوانند تا 90 دقیقه قبل از شروع رسمی به محل کار برسند. اگرچه آنها از علائم جسمی شدید ناشی از استنشاق گاز سارین رنج می‌بردند اکثر مصاحبه شوندگان به راه خود به سمت محل کار ادامه دادند و فقط در صورت ناتوانی در انجام مسئولیت های خود در محل کار یا با اصرار همکار یا مافوق برای درمان به بیمارستان مراجعه کردند. تعدادی از مصاحبه شوندگان با وجود اینکه به طور کامل بهبود نیافته بودند، خیلی زود پس از حملات به سر کار بازگشتند. یکی از فروشندگان گفت: "راستش، بهتر بود با پرداخت دستمزد مرخصی بگیرم، اما شرکت آنقدر سخاوتمند نبود."

همچنین موضوع انزوا و قطع ارتباط بین مسافران قابل توجه بود. با وجود ناراحتی محسوس ناشی از گاز، اکثر مصاحبه شوندگان به خود زحمت ندادند که از مسافران دیگر بپرسند چه خبر است و ترجیح دادند تا ایستگاه بعدی منتظر بمانند تا قطار را عوض کنند و از وضعیت فاصله بگیرند. یکی از مصاحبه شوندگان گفت: "هیچ کس چیزی نگفت، همه بسیار ساکت بودند. نه پاسخی، نه ارتباطی. من یک سال در آمریکا زندگی کردم و باور کنید اگر همین اتفاق در آمریکا می افتاد، صحنه واقعی بود. در حالی که همه فریاد می زدند «اینجا چه خبر است؟» و دور هم جمع می شدند تا علت را پیدا کنند. "همچنین مسافرانی که از هوش رفته بودند مدتی روی زمین دراز کشیده بودند. مسافران، به استثنای چند نفر، سعی نکردند به آنها کمک کنند، در عوض منتظر کارمندانی بودند که اختیارات آنها به آنها اجازه مداخله می‌داد.

بسیاری از مصاحبه شوندگان همچنین سطحی از سرخوردگی خود را نسبت به جامعه ژاپن و تأکید آن بر مادی‌گرایی، که اغلب به قیمت جنبه معنوی یا اخلاقی جامعه تمام می شود، ابراز کردند. یکی از مصاحبه شوندگان وضعیت را ارزیابی کرد و گفت: "ما هر گونه احساس بحران را از دست داده ایم و چیزهای مادی همه چیزی است که مهم است. این تصور که آسیب رساندن به دیگران اشتباه است به تدریج ناپدید شده است." یکی دیگر از مصاحبه شوندگان، یک کارگر مترو، گفت: "من از قبل می دانستم که جامعه به نقطه ای رسیده است که باید اتفاقی مانند اوم رخ می‌داد ... این یک مسئله اخلاقی است." چندین مصاحبه‌شونده نیز انتقاداتی را از رسانه‌ها ابراز کردند، به‌خصوص به دلیل شیوه‌ای که این رسانه‌ها حملات گازسارین را نادرست معرفی کرده و برانگیختند. خود موراکامی نیز احساسات مشابهی را در پیشگفتار کتاب بیان کرده است.

 

ترجمه‌های فارسی از رمان «مترو»:

  1. با ترجمه گیتا گرکانی از نشر نگاه.

 

کتاب‌های صوتی و الکترونیکی از مترو:

مشخصات کتاب‌های الکترونیکی این اثر:

  1. .براساس نسخه‌ی چاپی نشر نگاه.

 

 

تهیه و تنظیم:
واحد محتوا ویستور
عسل ریحانی

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "مترو" می نویسد