معرّفی کتاب داشتن و نداشتن:
- سال انتشار کتاب داشتن و نداشتن:
داشتن و نداشتن (به انگلیسی To Have and Have Not) چهارمین رمان از ارنست همینگوی است که در سال 1937 منتشر شد.
خلاصهای از داستان داشتن و نداشتن:
کتاب داستان هری مورگان، کاپیتان قایق ماهیگیری از کیوست، فلوریدا را دنبال میکند.
این رمان که بهطور پراکنده بین سالهای 1935 و 1937 نوشته شد، و در حین سفر نویسنده از اسپانیا زمان جنگ داخلی اسپانیا، ادیت شد، کیوست و کوبا را در دهه 1930 به تصویر میکشد و تفسیری اجتماعی درباره آن زمان و مکان ارائه میکند.
همینگوی هری را به عنوان یک کارگر معمولی در دوران رکود به تصویر میکشد که در شرایط اقتصادی وخیم مجبور به فعالیت در بازار سیاه و تجارت قاچاق بین کوبا و فلوریدا شده است. یک مشتری ثروتمند پس از یک سفر ماهیگیری سه هفتهای، بدون پرداخت پول، هری را دور می زند و او به وضعیت مالی بدی دچار میشود. هری که در هاوانا گیر کرده، با انگیزه حمایت از خانوادهاش، به جنایت روی میآورد. او تصمیم سرنوشت سازی میگیرد ...
بخشهایی از کتاب:
نمیخواهم خودم را با این کار گول بزنم، اما مگر چارهی دیگری هم دارم؟ آنها که به آدم مهلت انتخاب نمیدهند. میتوانم این یکی را بیخیال شوم، اما بعدی چه خواهد بود؟ طالب این کار که نبودم، اما آدم که مجبور میشود کاری بکند باید دل به دریا بزند. شاید آلبرت را با خودم نبرم. او بی دست و پاست اما بیشیله و پیله است. تو قایق آدم بهدردبخوریست. با دل و جرئت است اما هنوز دودلم که او را با خود ببرم یا نه. ولی خُب کاکاسیاه یا آن خرمست را که نمیتوانم ببرم. باید کسی را ببرم که بتوانم به او اعتماد کنم. ولی نباید او را در جریان بگذارم چون ممکن است شانه خالی کند و آن وقت باید دنبال کس دیگری بروم. تنهایی بهتر است. انجام هر کاری تنهایی بهتر است.
یکی از جوانها از کنج پشت گاری تیر انداخت؛ گلوله به پیادهرو خورد و کمانه کرد. سیاهه با مسلسل دستی تامسُن به خیابان سرک کشید و پشت گاری را از زیر به رگبار بست و راستراستی یکی را ناکار کرد که افتاد طرف پیادهرو و سرش روی جدول ماند، آنجا پیچ و تاب خورد و دستها را روی سرش گذاشت و وقتی سیاهه یک خشاب دیگر توی مسلسل میگذاشت، راننده با مسلسل کوتاه به مجروح تیر انداخت؛ اما تیرش دور بود. میشد دید که از جای گلولهها روی پیادهرو چیزی شبیه برادهٔ نقره ریخته.
جوان دیگر پاهای زخمی را گرفت و او را پشت گاری کشید و دیدم که سیاهه سرش را به طرف سنگفرش خم کرد تا رگبار دیگری به طرفشان شلیک کند. بعد پانچو پیره را دیدم که آمد کنج گاری و پشت اسبی که هنوز سرپا بود، پناه گرفت. از پشت اسب در آمد، صورتش مثل ملافهٔ سفید کثیفی بود، و با لوگر گندهای که در دست داشت راننده را زد؛ لوگر را با هر دو دست گرفته بود که نلرزد. همانطور که میآمد دوبار بالای سر سیاهه و یکبار زیرش را زد. یک چرخ اتومبیل را هم زد، چون دیدم وقتی بادش با فشار در میرود گرد و خاک خیابان را هوا میکند و در دهپایی سیاهه با مسلسل تیری به شکمش زد و گویا این تیر آخری بود، چون دیدم مسلسل را پرت کرد و پانچو پیره سخت از پا درآمد افتاد رو زمین، اما لوگر به دست سعی کرد خودش را جمع و جور کند و نتوانست سر بلند کند و سیاهه مسلسل سبک را که بغلدست راننده به فرمان تکیه داشت برداشت یک طرف کلهٔ پانچو را پراند. عجب کاکاسیاهی!
از اولین بطری که دیدم درش باز است، تندی یک غلپ رفتم بالا و هنوز هم نمیدانم چی بود. همه چیز حالم را گرفته بود. از پشت بار به پشت آشپزخانه لغزیدم و از آن راه رفتم بیرون. از در پشتی رفتم به میدان و حتی یکبار هم به جمعیتی که به سرعت میآمدند جلو کافه نگاه نکردم و از دروازه گذشتم و به اسکله رفتم و سوار قایق شدم.
بابایی که قایق را کرایه کرده بود منتظر بود. ماجرا را بهش گفتم.
این بابا، جانسُن، که قایق را اجاره کرده بود، گفت: «اِدی کو؟»
«بعد از شروع تیراندازی ندیدمش»
«خیال میکنی تیر خورد؟»
«نه، بابا. گفتم که تیرهایی که تو کافه آمد، خورده به بطریها. آن هم وقتی بود که ماشینها پشت سرشان آمد، وقتی اولی را جلو کافه زدند. با همچو زاویهای میآمدند ...»
گفت: «مثل اینکه خیلی مطمئنی»
گفتم: «خودم دیدم»
بعد که سر برداشتم ادی را دیدم که بلندقدتر و شل و ولتر از همیشه به اسکله میآید. طوری راه میرفت انگار همهٔ مفاصلش در رفتهاند.
معرّفی ارنست میلر همینگوی:
ارنست میلر همینگوی 21 ژوئیه 1899 در اوک پارک، ایلینوی، حومهای مرفه در غرب شیکاگو، در خانواده کلارنس ادموندز همینگوی، پزشک و گریس هال همینگوی، یک موسیقیدان به دنیا آمد. ارنست پنج برادر و خواهر داشت. ارنست و خواهرش مارسلین یک سال تفاوت سنی داشتند و به شدت شبیه هم بودند اما...
معرّفی ارنست میلر همینگوی و مشاهدهی تمام کتابها
تحلیلی بر داستان «داشتن و نداشتن»:
ریشه این رمان در دو داستان کوتاه است که قبلاً در نشریات از همینگوی منتشر شده بود ("One Trip Across" و " The Tradesman's Return") که فصلهای آغازین را تشکیل میدهند.
روایت از دیدگاههای متعدد، در زمانهای مختلف، توسط شخصیتهای مختلف بیان میشود، و نام شخصیتها اغلب در زیر عنوانهای فصل ارائه میشود تا مشخص شود چه کسی آن فصل را روایت میکند.
همینگوی زندگی ناامید صاحبان قایقهای تفریحی را به خوبی توصیف میکنند. رکود بزرگ در رمان بهخوبی ظاهر میشود، که باعث تحمیل تباهی و گرسنگی بر ساکنان فقیر کیوست («نیستها») میشود.
آنچه دیگران در مورد کتاب داشتن و نداشتن گفتهاند:
جفری مایرز، زندگینامهنویس همینگوی، این رمان را بهشدت متأثر از ایدئولوژی مارکسیستی توصیف میکند که همینگوی در حین نوشتن آن به دلیل حمایت از جناح جمهوریخواه در جنگ داخلی اسپانیا در معرض آن قرار گرفت.
داشتن و نداشتن و سینما:
این رمان در سال 1944 در فیلمی به کارگردانی هاوارد هاکس با بازی همفری بوگارت و لورن باکال اقتباس شد. این فیلم، زمینه داستان را از کی وست به مارتینیک در رژیم ویشی تغییر داد و تغییرات قابل توجهی در داستان ایجاد کرد، از جمله حذف مضامین مربوط به نابرابری اقتصادی و تضاد طبقاتی و تبدیل داستان به یک تریلر عاشقانه با محوریت جرقههایی که بین هری مورگان و ماری براونینگ در جریان است.
نسخه دوم فیلم با عنوان The Breaking Point (1950) توسط مایکل کورتیز کارگردانی شد و جان گارفیلد و پاتریشیا نیل با بازی خوانو هرناندز در نقش شریک مورگان بازی کردند. این فیلم داستان را به جنوب کالیفرنیا منتقل کرد و گارفیلد را به کاپیتان سابق قایق پی تی تبدیل کرد، به جز این موارد وفادارترین نسخه به کتاب اصلی است.
نسخه سوم فیلم با نام The Gun Runners (1958) توسط دان سیگل کارگردانی شد و آئودی مورفی در نقش بوگارت/گارفیلد و اورت اسلون در نقش والتر برنان به عنوان دستیار الکلی بازی کردند.
در سال 1366 ناصر تقوایی، کارگردان ایرانی ، این رمان را در یک نسخه ملی به نام کاپیتان خورشید اقتباس کرد که وقایع را از کوبا به سواحل خلیج فارس می برد.
برنامه تلویزیونی Cheyenne فصل 1 قسمت 12 ("خشم در ریو هوندو") نسخه کوتاه تری از داستان است که در مکزیک در غرب قدیم اتفاق می افتد.
ترجمههای فارسی از رمان «داشتن و نداشتن»:
با 6 ترجمه به زبان فارسی موجود است:
- «داشتن و نداشتن» با ترجمة مهدی غبرایی از نشر نیکو نشر و نشر اژدهای طلایی
- «داشتن و نداشتن» با ترجمة خجسته کیهان از نشر افق
- «داشتن و نداشتن» با ترجمة پرویز داریوش از نشر امیرکبیر
- «داشتن و نداشتن» با ترجمة احمد کساییپور از نشر هرمس
- «داشتن و نداشتن» با ترجمة فریدون رضوانیه از نشر بهنود و از نشر اکباتان
- «داشتن و نداشتن» با ترجمة احسان لامع از نشر گیوا و نشر تیآرا
کتابهای صوتی و الکترونیکی از داشتن و نداشتن:
- مشخصات کتابهای صوتی این اثر:
1. نام کتاب کتاب صوتی داشتن و نداشتن
- نویسنده ارنست همینگوی
- مترجم مهدی غبرایی
- گوینده هوتن شاطری پور، فرهاد اتقیایی
- ناشر چاپی انتشارات اژدهای طلایی
- ناشر صوتی انتشارات جیحون
- سال انتشار 1398
- فرمت کتاب MP3
- مدت 6 ساعت و 35 دقیقه
- زبان فارسی
- موضوع کتاب کتاب صوتی داستان و رمان خارجی
- مشخصات کتابهای الکترونیکی این اثر:
- براساس نسخهی چاپی نشر گیوا.
- براساس نسخهی چاپی نشر اژدهای طلایی.
تهیه و تنظیم:
واحد محتوا ویستور
عسل ریحانی
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران