loader-img
loader-img-2

جنگل نروژی نوشته هاروکی موراکامی انتشارات آوای مکتوب

5 / -
like like
like like

معرّفی کتاب جنگل نروژی:

- سال انتشار کتاب جنگل نروژی:

جنگل نروژی (به ژاپنیノルウェイの森) رمانی از نویسنده ژاپنی هاروکی موراکامی است که در سال 1987 منتشر شد.

 

توضیحی در مورد عنوان رمان جنگل نروژی:

عنوان آهنگ گروه موسیقی بیتلز "چوب نروژی". این آهنگ اغلب در رمان توصیف می‌شود و آهنگ مورد علاقه شخصیت نائوکو است.

 

سبک داستانی جنگل نروژی:

از دیدگاه اول شخص تورو واتانابه، که به دوران دانشجویی خود که در توکیو زندگی می‌کرد نگاه می‌کند، گفته می‌شود. از طریق خاطرات واتانابه، خوانندگان می‌بینند که او با دو زن بسیار متفاوت روابط برقرار می‌کند - نائوکو زیبا و در عین حال پریشان عاطفی، و میدوری پر جنب و جوش.

 

خلاصه‌ای از داستان جنگل نروژی:

تورو واتانابه 37 ساله به تازگی وارد هامبورگ، آلمان غربی شده است. وقتی کاور ارکسترال آهنگ «چوب نروژی» بیتلز را می‌شنود، ناگهان احساس از دست دادن و دلتنگی او را فرا می‌گیرد. او به دهه 1960 فکر می‌کند، زمانی که اتفاقات زیادی روی زندگی او افتاد.

واتانابه، همکلاسی او، کیزوکی، و دوست دختر کیزوکی، نائوکو، بهترین دوستان هم هستند. کیزوکی و نائوکو به طور خاص صمیمی هستند و احساس می‌کنند که هم روح هستند، خودکشی غیرمنتظره کیزوکی در تولد 17 سالگی وی عمیقاً هر دو دوست بازمانده را تحت تأثیر قرار می‌دهد. واتانابه همه جا تأثیر مرگ را احساس می‌کند، در حالی که نائوکو احساس می‌کند بخشی جدایی ناپذیر از او برای همیشه گم شده است. هر دوی آنها بیشتر و بیشتر وقت خود را با هم می‌گذرانند و یکشنبه‌ها به پیاده روی‌های طولانی می‌روند، اگرچه احساسات نسبت به یکدیگر هرگز در این فاصله مشخص نمی‌شوند. در شب تولد 20 سالگی نائوکو، او به ویژه احساس آسیب پذیری می‌کند و آنها رابطه جنسی برقرار می‌کنند که در طی آن واتانابه متوجه می‌شود که او باکره است. پس از آن...

 

بخش‌هایی از کتاب:

صاف نشستم و در حالی که مشغول تماشای ابرهای تیره‌ای شدم که برفراز دریای شمالی گسترده بودند، به همه‌ی چیزهایی فکر می‌کردم که در طول زندگی‌ام از دست داده بودم: زمانی که برای همیشه از دست رفته بود، دوستانی که مرده با ناپدید شده بودند، احساساتی که دیگر هرگز تجربه نمی‌کردم.

به روش خودم از یک سالی که همراهم بودی، از تو سپاسگزارم. اگر هیچ چیز دیگر را باور نمی کنی، لطفا این را باور کن. این تو نبودی که به من صدمه زدی. من خودم این کار را کردم و این چیزی است که واقعا احساس می‌کنم. اما در حال حاضر آماده‌ی دیدنت نیستم. دوست دارم تو را ببینم، ولی برای این دیدار آماده نیستم. لحظه‌ای که احساس کنم آماده‌ام، برایت می‌نویسم. آن زمان شاید بتوانیم یکدیگر را بهتر بشناسیم. همان طور که گفتی،  شاید این کاری است که باید انجام دهیم: بهتر شناختن یکدیگر.

هجده سال گذشته بود، اما هنوز می‌توانستم تک تک جزئیات آن روز را در مرغزار به خاطر بیاورم. حافظه چیز مسخره‌ای است. زمانی که آنجا به سختی به آن توجه داشتم. هرگز فکر نکردم که آن لحظه، اثری دراز مدت روی من خواهد گذاشت. قطعاً تصورش را هم نمی‌کردم که هجده سال بعد، آن منظره را با همه‌ی جزییاتش به خاطر خواهم آورد. آن روز، به منظره‌ی پیش رویم ذره‌ای هم اهمیت نداده بودم. به خودم فکر می‌کردم. به دختر زیبایی که کنارم قدم بر می‌داشت، فکر می‌کردم. به با هم بودن‌مان و دوباره به خودم فکر می‌کردم. در آن سن خاص بودم، در آن دوره از زندگی که هر منظره، هر احساس، هر فکری مانند بوم رنگ به خودم بر می‌گشت و بدتر از آن، عاشق بودم، یک عشق با تمام پیچیدگی‌هایش. تماشای منظره، آخرین چیزی بود که به ذهنم خطور می‌کرد.
اگر ذهنم را آرام کنم، از هم فرو می‌پاشم. همیشه این گونه زندگی کرده‌ام و این تنها راهی است که برای ادامه‌ی زندگی بلدم. اگر برای یک ثانیه آرام بگیرم، دیگر هرگز نمی توانم راهم را پیدا کنم. تکه تکه می‌شوم و تکه هایم را باد با خود خواهد برد.

در گذشته، مدت‌ها پیش، وقتی هنوز جوان بودم، وقتی خاطراتم خیلی واضح تر از امروز بودند، اغلب تلاش می‌کردم درباره‌ی او بنویسم. اما حتی موفق نمی‌شدم یک خط بنویسم. می‌دانستم اگر خط اول را بنویسم، باقیِ خطوط خود به خود روی صفحه جاری خواهند شد، اما هرگز نتوانستم این کار را عملی کنم. همه چیز خیلی واضح و قوی بود، به همین خاطر، هرگز نتوانستم بفهمم از کجا باید شروع کنم، مثل نقشه ای که بیش از حد جزییات دارد و گاهی اوقات به همین دلیل؛ غیرقابل استفاده می‌شود.

 

معرّفی هاروکی موراکامی:

هاروکی موراکامی متولد کیوتو در کشور ژاپن در سال 1949 میلادی است. پدر و مادر موراکامی هر دو استاد ادبیات ژاپنی بودند و در خانه پایبند سرسخت رسوم ژاپنی بودند. در دوران کودکی و نوجوانی آثار نویسندگان ژاپنی زیادی را مطالعه نکرده بود اما...

معرّفی هاروکی موراکامی و مشاهده‌ی تمام کتاب‌ها

 

تحلیلی بر داستان «چوب نروژی»:

داستان این رمان در اواخر دهه 1960 توکیو و در دوره‌ای می‌گذرد که دانشجویان ژاپنی، مانند بسیاری از کشورهای دیگر، علیه نظام مستقر اعتراض می‌کردند. موراکامی (از نگاه واتانابه و میدوری) در حالی که پس‌زمینه‌ای است که وقایع رمان در آن رخ می‌دهد، جنبش دانشجویی را تا حد زیادی ضعیف و ریاکار به تصویر می‌کشد.

موراکامی بخش اول رمان را از یک داستان کوتاه قبلی به نام "کرم شب تاب" اقتباس کرد. این داستان پس از آن در مجموعه بید کور، زن خفته گنجانده شد.

چوب نروژی در بین جوانان ژاپنی بسیار محبوب شد و موراکامی را در کشور مادری خود به یک سوپراستار تبدیل کرد (ظاهراً در آن زمان باعث ناراحتی او شد).

 

درون‌مایه رمان جنگل نروژی:

این رمان در مورد داستان نوستالژیک از دست دادن و رشد جنسی است.

 

جنگل نروژی و سینما:

یک اقتباس سینمایی به همین نام در سال 2010 به کارگردانی Tran Anh Hung منتشر شد.

 

ترجمه‌های فارسی از رمان «جنگل نروژی»:

این رمان با 5 ترجمه به زبان فارسی چاپ شده است:

  1. «چوب نروژی» با ترجمة مهدی غبرایی نشر نیکا
  2. «جنگل نروژی» با ترجمة معصومه عباسی نتاج عمرانی نشر آوای مکتوب
  3. «جنگل نروژی» با ترجمة مهراب حسنوند نشر آتیسا
  4. «جنگل نروژی» با ترجمة فرشته افسری نشر آسو
  5. «جنگل نروژی» با ترجمة فاطمه عزتی سوران نشر شانی

 

 

تهیه و تنظیم:
واحد محتوا ویستور
عسل ریحانی

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "جنگل نروژی" می نویسد