loader-img
loader-img-2

شهر بی ترحم نوشته مانفرد گریگور انتشارات آوای روزان

5 / -
like like
like like
تنها گاه به گاه صدای اتوموبیلی بر سنگفرش های قاسم میدان بازار با صدای پایی در پیاده رو به گوش می رسید. گویی بیماری ای هنری شهر را از سکنه خالی کرده است، ساکنان شهر روی تپه قبرستان کنار کلیسا جمع شده بودند. تمام این مردم بی درنگ به خانه هایشان باز می گشتند و جامهای سیاه خود را می کندند، و یک سال بعد، هم این بعد از ظهر سیتامین را فراموش کرده اند و هم دختر جوان راه شهر بی ترحیر روایتی است از خشونت بی پایان جنگ که در چهره تعدی و شکستی بی امان جسم و جان آدمی را تسخیر کرده است. مرزهای این تعدی را نهایی نیست؛ زوال تمام زندگی را درنوردیده است اخلاق را، ارزش را و رؤیاها را همچون سکوتی که پس از خاکسپاری دختری جوان شهر را فراگرفته است

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "شهر بی ترحم" می نویسد