loader-img
loader-img-2

قصه های نهال2 این کدوی پیر زن است نوشته فاطمه سرمشقی انتشارات نردبان

5 / -
like like
like like

پیرزن دست‌هایش را به کمرش می‌زند و می‌گوید: «این‌طور نمی‌شود که شما همین‌طور سرتان را بیندازید پایین و بروید توی کدوی یک نفر دیگر.» خودم را از بغل مادر بیرون می‌کشم و می‌گویم: «با این کارتان تمام قصه و نمایش را خراب کردید.» خاله جان که ترسش کمی ریخته است می‌گوید: «پیرزن باید از دست شما فرار می‌کرد و می‌رفت توی کدو.» شیر می‌گوید: «چه فراری؟ مگر اصلا شیری هم مانده که کسی بخواهد از دستش فرار کند؟»

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "قصه های نهال2 این کدوی پیر زن است" می نویسد