loader-img
loader-img-2

پایان تنهایی نوشته بندیکت ولس انتشارات ققنوس

5 / -
like like
like like

معرفی کتاب پایان تنهایی توسط نشر ققنوس 

 

در طول این سالها از تمام چیزهایی که قبلا نمیدانستم مطلع شده بودم. می دانستم که این دختر خواهرش را گم می کند، بعدا به روسیه می رود و آنجا ازدواج می کند. می دانستم که بعدا دوباره سر راهم قرار می گیرد و صاحب فرزند می شویم. از پیاده روی های شبانه اش اطلاع داشتم و این که چه مادر خوبی می شود، و می دانستم که بیمار و در بیمارستان بستری می شود. آن موقع که آلوا در مدرسه کنارم نشسته بود اصلا نمی توانستم اینها را حدس بزنم. او فقط دختری شهرستانی بود که کنار پسر یتیمی نشسته بود. آغاز داستان ما. داستان ما. و بعد به مرگ فکر کردم و آنچه قبلا اغلب در تصوراتم بود، که مرگ زمین بی انتهایی است، مثل طبیعتی پوشیده از برف که آدم بالای آن پرواز می کند. و آنجا که آدم سفیدی را لمس می کند «هیچ» با خاطرات، احساسات و تصاویری که آدم در وجودش دارد پر می شود و شکل می گیرد. گاهی آنچه به وجود می آید چنان زیبا و خالص است که روح در آن غرق می شود، تا کمی استراحت کند و بعد مسیرش را به سمت هیچ ادامه دهد.

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "پایان تنهایی" می نویسد