loader-img
loader-img-2

هفتاد و پنج سال اول به روایت بهمن فرمان آرا نوشته محسن آزرم انتشارات چشمه

5 / -
like like
like like

معرفی کتاب هفتاد و پنج سال اول توسط نشر چشمه

در خانه، تک وتنها نشستم روی صندلی. خیره شدم به دیوار روبه رو. سالها قبل که رفته بودم دانشگاه یواس سی درس سینما بخوانم به این فکر نکرده بودم که ممکن است روزی هر فیلم نامه ای که برای تصویب می دهم بگویند نه. فکر نکرده بودم ممکن است کل کارنامه ی فیلم سازی ام همان دو فیلمی باشد که قبل از انقلاب ساخته ام. دومی هم که فقط سه روز روی پرده رفته بود. کنار آمدن با این حقیقت اصلا آسان نبود. ا همین طور که نشسته بودم روی آن صندلی آفتاب کم و کمتر شد. غروب که از راه رسید هنوز روی همان صندلی به دیوار روبه رو نگاه می کردم. آفتاب که رفت ایده ای به ذهنم رسید: کارگردانی دلش میخواهد فیلم بسازد، اما به هر دری که میزند فایده ندارد. فکر میکند باید فیلمی دربارهی مردن خودش بسازد. بهمن فرمان آرا

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "هفتاد و پنج سال اول به روایت بهمن فرمان آرا" می نویسد