loader-img
loader-img-2

خروج آخر نوشته فدریکو اکسا انتشارات نگاه

5 / -
like like
like like
درست در زمانی که تدمک کار می رفت تیری به مغزش شلیک کنید، مردی ناشناس با سماجت خاصی زنگ خانه اش را به صدا در می آورد و سرنوشتش را تغییر میدهد. سپس تد به روی میز کارش یادداشتی را با خط خودش می بیند به این مضمون: در را باز کن. این آخرین شانست است. ولی او بیاد نمی آورد که این کلمات را نوشته باشد.

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "خروج آخر" می نویسد